پای پیش نهادن(نَ کَ) پای پیش نهادن ازکسی، بر او مقدّم شدن. از وی برتر شدن: بسال است کهتر فزونیش بیش از آن مهتران او نهد پای پیش. فردوسی ادامه... پای پیش نهادن ازکسی، بر او مقدّم شدن. از وی برتر شدن: بسال است کهتر فزونیش بیش از آن مهتران او نهد پای پیش. فردوسی لغت نامه دهخدا
پای پیش نهادن پیش رفتن اقدام کردن، یا پای پیش نهادن از کسی. بر او مقدم شدن از او برتر شدن ادامه... پیش رفتن اقدام کردن، یا پای پیش نهادن از کسی. بر او مقدم شدن از او برتر شدن فرهنگ لغت هوشیار